English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7632 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to animals U ساکن زمین
acre U برای سنجش زمین
acres U برای سنجش زمین
rain worm U ساکن زمین دنیوی
tromometer U الت سنجش زمین لرزههای جزئی
hyperborean U ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
geocentric system U دستگاه زمین مرکزی
earth leakage indicator U دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
earth resistance meter U دستگاه اندازه گیری مقاومت زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
cohesiometer U دستگاه سنجش چسبندگی خاک
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
ergograph U دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
exposure meter U دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
standards U قسمت ساکن دستگاه
standard U قسمت ساکن دستگاه
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
raking U دستگاه سنجش خطای برد توپ
rakes U دستگاه سنجش خطای برد توپ
rake U دستگاه سنجش خطای برد توپ
acrometer U دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
double housing planner U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
housing U چارچوب قسمت ساکن دستگاه
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
audiometer U دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
stand U قسما ساکن دستگاه مقام نوردکاری
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
tachistoscope U دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
instrument for absolute measurement U دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
double standard planer U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
land U زمین
aerospace U جو زمین
earthing U زمین
extra terrestrial U زمین
soil U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
ground U : زمین
rooter U زمین کن
ground U زمین
ground U کف زمین
acre U زمین
grazes U زمین
acres U زمین
this earthly round U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
earth U زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
earths U زمین
grazed U زمین
tellus U زمین
graze U زمین
grass roots U کف زمین
real estate U زمین
terrain U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
field U زمین
fielded U زمین
domain U زمین
domains U زمین
ground line U خط زمین
globe U زمین
lackland U بی زمین
geodetically U زمین
ground surface U کف زمین
norland U زمین
land n U زمین
globes U زمین
fields U زمین
land measurer U زمین پیما
upland U زمین کوهستانی
upland U زمین بلند
uplands U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
laird U صاحب زمین
borderlands U زمین سرحدی
borderland U زمین سرحدی
laigh U زمین پست
To dig the earth. U زمین را کندن
land alide U لغزش زمین
land capacity U کاراوری زمین
land grading U تسطیح زمین
lairds U صاحب زمین
land of promise U زمین موعود
land reclamation U ابادانی زمین
sidelines U خط کنار زمین
land tax U مالیات بر زمین
landed a U ملک زمین
lared of the covenant U زمین موعود
sidelined U خط کنار زمین
level land U زمین مسطح
sideline U خط کنار زمین
grounding U ایجاد زمین
grounding U زمین کردن
sidelining U خط کنار زمین
terrestrial U زمین خاکی
landward U بسوی زمین
basements U زیر زمین
basement U زیر زمین
land reclamation U عمران زمین
land restoration U بازسازی زمین
terrain U زمین عملیات
land tax U مالیات زمین
terrain U نوع زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U عوارض زمین
ground level U تراز زمین
mixed graze U توام زمین
fault U شکست زمین
landless U فاقد زمین
landlessness U فاقد زمین
palsy U زمین گیری
parkland U زمین پارک
smallholding U زمین کوچک
smallholdings U زمین کوچک
surface-to-air U زمین به هوا
landfalls U ریزش زمین
landfall U ریزش زمین
faulted U شکست زمین
faults U شکست زمین
grass U زمین چمن
permeable ground U زمین تراوا
permeable ground U تراوا زمین
zemindar U زمین دارZeland
cf U مرکز زمین
investigation of foundation conditions U شناسایی زمین پی
invalidism U زمین گیری
ground-to-air U زمین به هوا
parterre U در طول زمین
boggy U زمین باطلاقی
grasses U زمین چمن
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
floors U محدوده زمین
key terrain U زمین مهم
floored U محدوده زمین
paralytic disability U زمین گیری
floor U محدوده زمین
paralysis U زمین گیری
lacrosse field U زمین لاکراس
end U زمین حریف
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1may fader good
2interfereometry
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
2credit score
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1چندمین
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com